- 1403/06/26 - 11:25
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- /ZYFS
هفته «وحدت» چگونه نامگذاری شد؟
شاید جالب باشد که بدانیم ایده نامگذاری هفتهای بهنام «وحدت» مربوط به دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیست.
شاید جالب باشد که بدانیم ایده نامگذاری هفتهای بهنام «وحدت» مربوط به دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیست. این نامگذاری، پیش از انقلاب نیز در سیستان و بلوچستان اجرا شده است؛ زمانی که حضرت آیتالله خامنهای در ایرانشهر روزگار تبعید خود را سپری میکردند.
روایت این نامگذاری را از سخنان رهبر انقلاب اسلامی بخوانیم:
شکلگیری اولین هفته وحدت در دوران تبعید
یکی از ابزارهای همیشه مورد استفاده دشمنان ملتهای مسلمان برای اختلاف، مسئله اختلافات مذهبی، شیعه و سنی و از این قبیل بوده (است). دعوا درست کنند، اختلاف ایجاد کنند، برادران را به جان هم بیندازند، اختلافات را بزرگ کنند، برجسته کنند، موارد اشتراک و اتحاد را ضعیف کنند، کمرنگ کنند، یک چیز کوچک را بزرگ کنند، برجسته کنند؛ این همه نقاط اشتراک را که بین برادران سنی و شیعه هست، کوچک کنند، ضعیف کنند؛ این کاری است که دائم انجام گرفته است، الآن هم دارد انجام میگیرد.
جمهوری اسلامی از اولین روز، مقابل این توطئه ایستاده است؛ علت هم این است که ما ملاحظه کسی را نمیکنیم؛ این عقیده ماست. قبل از اینکه نظام اسلامی تشکیل بشود، برادران ما، بزرگان نهضت، بزرگان مبارزه انقلابی در آن روز - که هنوز خبری از حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی نبود - در جهت وحدت شیعه و سنی تلاش میکردند.
من خودم در بلوچستان تبعید بودم. از آن زمان تا حالا با علمای سنی حنفی شهرهای بلوچستان - ایرانشهر و چابهار و سراوان و زاهدان - با آنهائی که بحمدالله زنده هستند، رفیقیم، نزدیکیم، صمیمی هستیم. من آنجا تبعیدی بودم، دستگاهها نمیخواستند بگذارند تلاشی از سوی ما انجام بگیرد، اما در عین حال ما گفتیم بیایید کاری کنیم که یک نشانهای از اتحاد شیعه و سنی را در این شهر نشان بدهیم؛ که این مسئله هفته وحدت - ولادت نبی اکرم (ص) در دوازدهم ربیعالاول به روایت اهل سنت و در هفدهم ربیعالاول به روایت شیعه - آن روز به ذهن ما رسید و در ایرانشهر آن را عمل کردیم؛ یعنی از دوازدهم تا هفدهم جشن گرفتیم. این یک فکر عمیقی بوده است، مال امروز و دیروز نیست. ۱۳۹۰/۰۷/۲۵
فکر وحدت اسلامی، یک فکر زودگذر نیست
فکر وحدت اسلامی یک فکر زودگذر تازهپا نیست، بلکه از اعماق دل ما میجوشد. سنّی برای خود، سنّی است، شیعه هم برای خود، شیعه است، هرکدام عقاید و مناسکی دارند و هیچ کدام دیگری را مجبور نمیکند که مثل من وضو بگیر یا اعمال دیگر را مثل من انجام بده.
حقیقت این است که هر دو به خدای واحد، قبله واحد، پیامبر واحد، اهداف و ارزشهای واحد و به اسلام واحد معتقدند. چرا اینها را فراموش کنیم؟! من در همان روزهایی که تبعید بودم - آقای مولوی قمرالدّینی اینجاست - پیغام دادم، خودم به مسجد ایشان رفتم و گفتم بیایید این یک هفته میان ۱۷ ربیع - که ما شیعهها ۱۷ ربیع را روز ولادت پیغمبر میدانیم و جشن میگیریم - و ۱۲ ربیع را - که شما سنّیها روز ولادت پیامبر (ص) میدانید - جشن بگیریم. ما بگیریم، شما هم بگیرید. ایشان هم قبول کرد.
اتّفاقاً در همان روزهای اول و دوم در ایرانشهر سیل آمد و بساط همه چیز را به هم زد و ما در کار امداد مردم افتادیم و نتوانستیم کاری انجام دهیم. به این چیزها توجه داشته باشید.
خوب؛ طبیعی است که هر کسی برای عقاید خود احترام و ارزش قائل است، اما اگر زید به عقیده خود احترام میگذارد، مگر مستلزم این است که به عقیده عمرو اهانت کند؟! یا اگر عمرو به عقیده خود احترام میگذارد، مگر مستلزم این است که به زید اهانت کند؟! چرا؟! دشمن همین را میخواهد و این آتش عجیبی است اگر مشتعل شود.
الان شما ببینید در همین همسایگی این مرز ما، دستهایی اختلاف و تفرقه بین شیعه و سنّی را تحریک میکنند. سر همین اختلافات، همدیگر را کافر و فاسق و فلان میدانند و میکشند. این است که من تأکید میکنم و این نکته اساسی است.
بله؛ از دوستان و علمای عزیز خیلی متشکرم که تلاش کردید؛ اما این تلاش را تعمیق کنید و به دوستیها عمق ببخشید؛ هرکدام هم در مذهب خود پایدار و ثابت قدم بمانید. بحث علمی و فکری و ... هم به جای خود محفوظ، خیلی خوب است و مانعی هم ندارد. اما مراقب اختلاف باشید؛ مراقب مردم باشید؛ مراقب دست دشمن باشید. ۱۳۸۱/۱۲/۰۲
علما به ندای وحدت پاسخ مثبت دادند
اول انقلاب هم اولین نقطهای که امام، هیأت اعزام کردند، گمان میکنم بلوچستان بود. بنده را خواستند، یک حکم هم نوشتند که در رادیو خوانده شد. من با جماعتی راه افتادم و به بلوچستان رفتم. مرحوم مولوی عبدالعزیز ساداتی ملازهی آن موقع حیات داشتند؛ رفتیم ایشان را در سراوان دیدیم.
غرض؛ دوستان فراوانی از مجموعهی علمای منطقه بودند که به ندای وحدت پاسخ مثبت دادند. بالاتر از این بگویم؛ در دل خودشان حقیقتاً این ندا وجود داشت. جامعه ایرانی و اسلامی از این وحدت سود برد. اوایل انقلاب با ایجاد درگیری و با استفاده از بعضی آدمهای ناباب توانستند در ایرانشهر و جاهای دیگر کارهایی بکنند؛ لیکن به جایی نرسید و اختلاف مورد نظر آنها بحمداللّه بهوجود نیامد...
من خودم همان سفری که آمدم، در ایرانشهر همه رؤسای طوایف را جمع کردم و در جلسهای با آنها صحبت کردم و گفتم نظام جمهوری اسلامی بنا دارد که در سرتاسر کشور عدالت واقعی را اجرا کند؛ لذا ظلم و تعرض و تبعیض را بین استانها و طوایف کشور هیچ تحمل نمیکند و شما به این امر کمک کنید.
به آنها گفتم که این نظام از نظام قبل به مراتب نیرومندتر است؛ چون آن نظام به دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی و سلاح خودش متکی بود؛ اما این نظام به عواطف و دلها و علایق مردم متکی است. ۱۳۷۹/۰۸/۱۶»
نظر دهید